مهتاب من بتاب
تا آینه باشی برای ما
کورسویی چند حتی …
بتاب تا سیرسیرکها فریادت زنند
و شاعران بسرایندت
بتاب تا شب تارمان شعری گردد
نوایی شود
خداگونه و پر از فریاد
مهتاب من بتاب
تا ایمان بیاوریم که خورشید زنده است
و خدا
هرچند دور
در همین نزدیکی است
و نغمه میسراید از عشق
از امید
بتاب
تا خدا فریاد زند :
« صبح نمرده است
و طلوع، رنگین کمانی خواهد شد از عشق . . . »
هر چند نباشیم و
نبینیم …
مهتاب من بتاب
دیدگاه ها