در روزگاران قدیم، وقتی دو کشور که دشمن یکدیگر بودند، جنگی را آغاز می کردند، اثری از هواپیماهای جنگی و بمب و تانک و … نبود. دو ارتش روبروی هم می ایستادند و به فرمان فرمانده ، به سوی هم هجوم می آوردند و در مرحله اول به سمت هم تیراندازی می کردند.
در این بین، در دو طرف کارزار، فردی با عنوان پرچمدار حضور داشت که وظیفه اش، نگه داشت پرچم آن ارتش بود . بالا بودن این پرچم از آن جهت اهمیت داشت که اولا نشانه ایستایی و برقراری ثبات در آن ارتش بود و ثانیا روحیه ای در تک تک سربازان ایجاد می کرد که “ما هنوز هستیم” و پیروز خواهیم شد.
سربازان دشمن این قانون را می دانستند و در قدم اول ، همه سعی می کردند که این علمدار یا پرچم دار را نشانه بگیرند. به زمین خوردن پرچمدار، نشانه ای بود از شکستی نزدیک و ایجاد تفرقه و کثرت در بین سربازان… و اینگونه دشمن به هدف خود می رسید.
این طرف میدان، سربازان اهمیت وجود پرچمدار را می دانستند. فداکارترین سرباز می دوید و پرچم را بلند می کرد. از آن جهت لقب “فداکارترین” به آن سرباز داده می شود که با وجود آنکه می دانست همه تیرها به سمت او خواهد آمد و احتمال کشته شدنش بسیار زیاد است، با این وجود دقایقی بیشتر، پرچم ارتش را بالا نگه می داشت.
بسیاری از سربازان، با شروع جنگ، خود را به صفوف عقبتر می رساندند تا در امان بمانند. عده ای دیگر با پیشروی دشمن، شمشیرهای خود را رها کرده و می گریختند. عده ای دیگر سکوت پیشه می کردند و نجات خود را بر ایثار در راه پیروزی ترجیح می دادند.
اما از آن طرف، سربازانی هم بودند که هرچه فشار دشمن بیشتر میشد، اراده آنها در شکست دشمن هم قویتر … به طوری که وقتی پرچمدار دوم هم تیر می خورد و کشته میشد، نفر سوم بی درنگ می دوید و این علم را بالا نگه می داشت. پس از او نفر چهارم، پنچم و …
بسیاری از سربازانی که سکوت پیشه کرده بودند و یا در صفوف عقب مانده بودند تا جنگ تمام شود و فقط افتخار شرکت در جنگ و احیانا کسب مدال و مقام و… نصیبشان گردد، این پرچمداران را افرادی خودخواه و دارای منیت و احساساتی معرفی می کردند که بیهوده با سر و صدای زیاد، هم جان خود را به خطر می اندازند و هم جان دیگران را … اما در واقع نه تنها هیچ سود و منفعتی نصیب علمداران نمی شد بلکه اگر این های و هوی پرچمداران و از جان گذشتگی آنان نبود، هرگز پیروزی حاصل نمی گشت.
در طول تاریخ، پرچمداران راه کمال هم ، هرگز منفعت شخصی نخواستند و هرگز برای جلب توجه دیگران کاری نکردند، سختی هایی که پیامبران و اولیا در راه کمال کشیدند، اگر سکوت می کردند، شاید منافع شخصی زیادی تصیبشان میشد ولی هرگز تطمیع دیگران باعث تسلیم آنها نگشت.
در این مسیر پر فراز و نشیب کمال، بارها و بارها، پرچمدارانی ، علیرغم شماتت سربازان ساکت پشت صف، و علیرغم در خطر قرار گرفتنشان، پرچم حق طلبی و کمال خواهی را افراشته نگه داشتند و این اتفاق، هم باعث انواع تمسخرها و شماتتها از همرزمان نادان میشد و هم باعث حذف بسیاری از خواستهای مادی آنها و در خطر قرار گرفتنشان… اما تاریخ همواره نگاهی زیبا به این بزرگواران داشته است و نامی نیک از آنها به یادگار مانده است.
شاید، در پنج نماز یومیه، وقتی ذکر “السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته” بر زبان جاری میشود، درود و سلامی بر همه این پرچمداران و اولیا می فرستیم و با ذکر “السلام علینا و علی عباد الله الصالحین” درودی بر همه مشایعت کنندگان این پرچمداران، شیعه هایی که همواره آماده ستبر کردن سینه در برابر تیر دشمنان بوده اند و در غیاب پرچمدار، گاهی این امانت بزرگ را بر دوش کشیده اند.
دیدگاه ها
عالی….عالی…
دعام کنید استاد عزیز
با تشکر از پیام زیبا یت .
خدا قوت به همه پرچمداران راه کمال.درپناه حق باشید
متن دیدگاه… درود بر شما پرچم داران قله های روشن تاریخ.خوشا به حالتان که دانستیدو بر این دانستگی ماندید وای به حال من که دانستم و…….
۱+
از نو جوانه زدم وقتی کلام تو بر روح افکار من بارید….
بارالها
هرگز مباد پرچم عشق تو بر زمین
باشد مرا دو دست
که تا جان برای اوست
این پرچم قشنگ عدالت
بر سینه بفشرد
فریاد زند عشق علی وار در جهان…آمین
بسیار زیبا و بحق بود ‘ امیدوارم روزی نه چندان دور یاد بگیریم
که جدای از مصلحت و منافع حقیقت را فریاد بزنیم که امروز در
بینش اغلب مردم جایگاه و شان خود را متاسفانه از دست داده است
سلام
نوشته زیبا و عمیقی بود در عین حال که زبان ساده ای داشت