به نام بی نام او.
من جزء ترین جزء زمینم.
من به امید تو در حلقه نشینم.
من در این ظلمت خود دنبال چراغم.
تویی آن روشنی چشم من و راه نجاتم.
نبرم راه به هیچ کوی و برزن.
الی تو شوی راه امیدم.
برسان به دستم از خانه ی جود و کرمت.
به نشانی یا که راهی یا که خوابی که کند آگاهم.
مرا پنهان کن از من ای جان جهانم.
مرا مسپار به این اندیشه و درد نهانم.
نام و نام خانوادگی :ساقی علی اکبر ۱۶ آذر, ۱۳۹۲ - ۳:۴۶ ق.ظ
وعاشق که باشی رونق می دهی و ذوب می شوی و خاکستری به دست باد و…محو می شوی….عاشق
بی جلال وجلوهء ماه،بی ابزار وبی فروغ غوطه ور است. درحول مغناطیس وجودی مبارک با نیرویی برابر شناورست..اما
او عظیم و محاط عاشق شناور .شناوری وجودش محتاج میدان اوست.اما میدان عشق ناگریز و ممتدو……نامتناهی!
نام و نام خانوادگی :ساقی علی اکبر ۱۶ آذر, ۱۳۹۲ - ۴:۲۶ ق.ظ
همه اینها ،هنوزقصهء قبل ازرسیدن به یکتایی ست…دریغا شوق ذره ام باید باز!
دیدگاه ها
به نام بی نام او.
من جزء ترین جزء زمینم.
من به امید تو در حلقه نشینم.
من در این ظلمت خود دنبال چراغم.
تویی آن روشنی چشم من و راه نجاتم.
نبرم راه به هیچ کوی و برزن.
الی تو شوی راه امیدم.
برسان به دستم از خانه ی جود و کرمت.
به نشانی یا که راهی یا که خوابی که کند آگاهم.
مرا پنهان کن از من ای جان جهانم.
مرا مسپار به این اندیشه و درد نهانم.
وعاشق که باشی رونق می دهی و ذوب می شوی و خاکستری به دست باد و…محو می شوی….عاشق
بی جلال وجلوهء ماه،بی ابزار وبی فروغ غوطه ور است. درحول مغناطیس وجودی مبارک با نیرویی برابر شناورست..اما
او عظیم و محاط عاشق شناور .شناوری وجودش محتاج میدان اوست.اما میدان عشق ناگریز و ممتدو……نامتناهی!
همه اینها ،هنوزقصهء قبل ازرسیدن به یکتایی ست…دریغا شوق ذره ام باید باز!