این زخمهای سالیان
با مهر درمان می شود
در انتهای آسمان،
خورشید، تابان می شود
خورشید چون تابان شود،
یارم نمایان می شود
یارم نمایان چون شود،
آرام یاران می شود
آرام یاران می رسد،
اینگونه آبان می شود
این عشق پنهان می شود،
این عشق پنهان می شود
در بستری از اشتیاق
این آسمان افراخته،
با صبر و ایمانی وزین،
استارگانی ساخته
استارگانی اینچنین
با جان و دل پرداخته،
در هر کران از بی کران،
یاران، سواران، تاخته
اما به رسم عاشقی
شمسم چو مهمان می شود،
این عشق پنهان می شود،
این عشق پنهان می شود
این بار جانان می رسد
با قامتی جانانه تر
با یک نگاه ساده تر،
با کوله باری از سحر
آزاده همچون آفتاب،
استاده و بگشاده در
با یک سلام و یک نظر،
دیوانگان دیوانه تر
اما هوای عاشقی
این بار کتمان می شود
این عشق پنهان می شود
این عشق پنهان می شود
این است رسم عاشقی،
افسانه دلدادگی
در محضر شمسی چنین،
افتادگی، افتادگی
با آنکه بغضی آنچنان
باقی است، از استادگی
اما چون مهر از ره رسد،
در انتهای سادگی
امنیتش جان می شود،
هر دل نگهبان می شود.
این عشق پنهان می شود،
این عشق پنهان می شود
۱۳ مهرماه ۱۳۹۲
دیدگاه ها
سلام و سپاس
بسیار زیبا و پر معناست ، انشاالله تا تولد فرزند صالح از رحم های ظاهر بینی اندیشه ما مدعیان عشق یوسف زمان، تواصی به صبر و حق برقرار باشد.
با ارزوی توفیق الهی
عالی عالی …
بسیار زیبا انشاالله این گونه آبانی شود
تو آفتاب وفایی ، خداکند که بیایی
فروغ دیده ی مایی ، خدا کند که بیایی
(میایم با سلام تا جان های شما را پیوند دهم)
و من به امید این نوید صبر را در پناه حق پیشه میکنم
بسیار زیباستتتتتتتتتت ممنون <3