ابر … ابر
این عاشق سیال
این باران در ذات…
آن هنگام که دریا
دلش را به کوه داد…
آن هنگام که خورشید را خواند و سوخت
آن هنگام که هیچ شد و ابر،
آن گونه که فتح قله کرد …
پدر، کوه وار
قله ای بر فراز ابرها شد و
ابر رستگار…
ابر… ابر…
این عاشق سیال،
این باران در ذات…
دیدی چه آرام
وحدت کوه و دریا را …
۲۷ مرداد ماه ۹۲
دیدگاه ها
ای دریغا که فقط طوطی وار درس وحدت رو گرفتیم و تمام زحمات پدر رو ………
طلب خیر و وحدت برای کل همراهان میکنم
سلام مهربان….
آخر این گفتگو ی در پس پرده تا به کی….
آخر این حسرت دیدار حضرت خورشید تا به کی …..